شادمهر کوچولوشادمهر کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
عشق بین مامان باباعشق بین مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

عزیزدل ما شادمهر کوچولو

سال خروس 96 مبارک

1396/2/11 12:11
524 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گوگولیه مامااااااااااااااااااان عسل بابااااااااااااااااniniweblog.com

(بعدها یادت باشه بهت بگم به زبان تو گوگولی یعنی چیخندونک)

niniweblog.comآغاز سال 1396 خورشیدی مبارک بااااااااااااااااااد!niniweblog.com

 

عشقممممممممممممحبت

مثل همیشه اول بریم سراغ خصوصیات خلقیات خودت:niniweblog.com

برات بگم که این روزها هم یه مقدار عاقلتر شدی، هم روز به روز باهوش تر شدی، هم شیرین زبون تر، و هم خیلی حواست به وسایلهات هست،راضی

از موردهای عاقل شدنت مثلا دیگه دست به وسایل برقی نمیزنی، برای دست زدن به وسایل کسی اجازه میگیری البته گاهی،خندونکچشمک

باهوشتر شدنت هم مثل حفظ شدن سریع آهنگ، قرآن، به کاربردن حرفهای قلمبه سلمبه، (که متاسفانه یادم نمیاد)خطا

شیرین زبونی هاتم اینه که همه جا حواست به همه هست و کلی براشون شعر میخونی و قرآن میخونی و توجه همه رو به خودت جلب میکنی، عاشق دوتا آهنگ از آقای محسن چاووشی هستی، یکی ( آمد بهار جانها ای شاخ تر برقصا) یکی دیگه هم ( بمیرید بمیرید از این نفس بترسید که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید) همشو کامل میخونی، بابا ناصرت میگه انقدر کلماتش سخته من نمیتونم بخونم و یادم نمیمونه متنش تو چجوری میخونیشون؟!!؟!؟متفکر متاسفانه همش هم میری سراغ موبایل مامان یا بابا و خودت میری آهنگها رو پیدا میکنی و انقدر میگردی تا آهنگهای مورد علاقه تو پیدا کنی

خیلی هم حواست به اسباب بازیها و بالش و توپ و وسایلت هست، عاشق لباس فوتبالی هاتی و یه شب لباس فوتبالی هات خیس بود از ته دل اشک میریختی که بپوشیشون، همش هم میگی من بازیکن پرسپولیسم، من فوتبالیستم، پرسپولیس زلزله خنده یه توپتم که شبیه توپ فوتباله ول نمی کنی و همش تو خونه هم مشغول فوتبال بازی هستی شوت میزنی و میگی چه گللللللللللللی عجب گلیبدبو بعدشم شادی بعد گل میکنی و می پری بعدش خودتو سر میدی رو زمین به بچه های دیگه هم بالش و توپتو نمیدی خیلی دوسشون داری نمیدونم این خوبه که برعکس مامان بابات حواست به وسایلت هست یا بده، دلخوردر هر صورت فعلا شده جزئی از اخلاقیاتت...عاشق کشمش و پسته و بستنی هستی و متاسفانه شیر نمیخوری، شبا هم به هیچ عنوان نمیزاری پتو روت باشه قهرو این باعث میشه همیشه آب بینیت به راه باشه... دیگه از شیرین کاری هات و حرفات یادم نمیاد حیف که یه کم دیر شد و یه سری کارای جالبت یادم رفت ولی از این به بعد جایی یادداشت میکنم که دیگه یادم نره...بغل

عاشق سالن فوتبال و لباس فوتبالی و فوتبالی

شادمهر جونم نفسم جیگلم عزیزم، سال 96 امسال و با منطقه آزاد انزلی شروع کردیمممم، سال تحویل اونجا بودیم با مامانی مریم و باباعلی و دایی رضا و خاله حوری و خاله کتایون مامان مژده، عمه اعظم و عمه اکرم مامان مژده هم اونجا هستن و مغازه دارن برا همین سال تحویل خیلی خوب بود کلی دور هم بودیم، لب دریا رفتیم، پاساژ گردی کردیم. 

لب دریا یه دوست پیدا کردی به اسم نیکی خانوم، اول دستتو گرفت که باهم برین بعدش که باباش باهاش بای بای کرد گریه کرد و رفت پیش باباشقهرخندونک

13 بدر هم رفتیم اطراف زیباشهر یه جایی بود همش سبز و پر از درختهای شکوفه، اونجا هم خیلی پسر گلی بودی و فقط با راکت های بدمینتون بازی می کردی، 13 بدر با فامیلهای بابا ناصر بودیم...جشن

دو سری هم قزوین گردی رفتم البته تو رو نبردم معذرت میخوامخجالت... اولی و که خوب شد نبردمت چون رفتیم سعدالسلطنه و وسط جشنواره بود و خیلی خیلی شلوغ بود، ولی سری دوم خیلی ناراحت شدم نبردمت چون رفتیم جاهای تاریخی قزوین و دیدیم که ناباورانه خیلی خلوت بود، مامان جون حتما جبران میکنم برات...بوس

این پازل هم از همینجا برات خریدمniniweblog.com

17 فروردین هم تولد باباناصر بود که رفتیم سفره خانه پردیس تو جاده الموت که اونجا کلی فشفشه بازی کردی و خوش گذشت... براش هم یه انگشتر و دستبند ست خریدیم...تشویق

اینم کادومونподарочек

یه کمم دید و بازدید رفتیم که تو همش پسر شیرین زبون و آقایی بودی فقط هنوز یه کم عاشق وسایل خونه ای اونم در جای جدید...ترسو

دوستت بنیامین پسر پسرخاله بابا ناصرniniweblog.com

این عکسها هم گوشه ای از خانه رویایی خاله حوری مامان مژده سniniweblog.com

اینم اون یکی دوستت که میشه پسر دختر خاله مامان مژده آقا محمدطاهابوس

تولد مامان مژده هم که فرداس یعنی 12 اردیبهشت و تولد دادایاسرم دیروز بود یعنی 10 اردیبهشت، برا همین دیشب رفتیم سفره خانه پرستوووووو و جشن تولدهامون و با سالگرد عروسیمونو یکجا گرفتیم، آخه امروز 11 اردیبهشت مصادف با سالگرد عروسی مامانی و بابایی ته عزیزم، انشالله دومادی تو عجقم...محبت بابا ناصرم برام یه ساعت خوشگل خریده بود دستش درد نکنهزیباniniweblog.com

Gifs Animés mariage 14

11 اردیبهشت

friend - emoticonswallpapers.com

 

با یه چند تا عکس بامزه از شادمهر بازیگوش خداحافظی می کنیمممممممممبای بای

بعد از مهد کودک و خستگی و خواب فرشته وار جلو تلویزیونفرشته

7474747474

 

پسندها (2)

نظرات (1)

کیان
22 اردیبهشت 96 13:09
شادمهر جون هم سال نو مبارک البته با تاخیر و هم تولد مامان و بابا . ماشالله شما نسبت به من خیلی زبل تری. من سرم بخوره به در یخچال میشینم یک ساعت گریه میکنم و بینهایت هم لوثم ولی شما ماشالله از در یخچال بالا میری. افرین به شما
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
مرسسسسسسسسی دوست جونم