اندر تدارکات ورود شاهزاده من
سلاااااااااااااااااااام خرمالوووووووی مامان
چطوووووووووووووووری شیطونک من!
نفس هام با حرکات تو تنظیم میشه این روزها!
امیدوارم جات تنگ نباشه عزیزم
میدونم داری کلی بازی میکنی و از حالا عاشق بازی هستی چون خوندم از 33 هفتگی به بعد با بند نافت هم بازی میکنی...بعضی وقتها با منم بازی میکنی هرجا دستمو میزارم تو هم میزنی قدش
نمیدونم چرا اصلا دیگه روزها نمیگذره!! من همش میخوام زودتر بگذره و بغلت کنم خب دل تنگتم جیگلم چیکار کنم؟
این روزها بابایی ناصرت بیشتر از قبل حست میکنه، نازت میکنه، و باهات حرف میزنه و همش واسه دیدنت روزها رو میشمره...همش میگه شادمهرمو با خودم میبرم اینور اونور و مطمئنم و منو خیلی بیشتر دوست داره!!! ولی خودش ته دلش میدونه که من و تو چقدر به هم وابسته شدییییییییم
بیا یه تشکر ویژه و مخصوص و داغ از مامانی مریم بکنیم چون این روزها داره کل کرج و تهران میچرخه و واست وسیله های خوشگل و با کیفیت و ناز میخره، تخت و کمد و خریده و میگه انقده محکمه میتونی حتی تو کشوهاش بپر بپر کنی!!! ولی از این کارا نکنی هاااااااااا دل مامان میریزه! تازه لبه های تیز هم نداره همش گرده! مامانی جون قشنگم مامانی مریم نااااااااز شادمهر دست و پات درد نکنه که انقدر با دقت تلاش میکنی و کلی راه میری تا چیزای بی نظیر واسه نوه ت بخری!
دووووووووستت داریم...
وقتی چیدیم و تکمیل شد، عکسهای همه وسایلتو برات میزارم گوگولی گل من
مواظب خودت باش و شیطون باش و صبور تا به وقت خودش بپری تو بغلم،
دعا کن این روزهای دلتنگی زودتر بگذره نفسم
عاشقانه دوستت داریم فدات شم