شادمهر کوچولوشادمهر کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
عشق بین مامان باباعشق بین مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

عزیزدل ما شادمهر کوچولو

پسرک حسینی من در دهه محرم

1393/8/11 10:00
842 بازدید
اشتراک گذاری

تصاویر محرم

سلاااااااااااااام گل پسر نانازم

امروز که دارم این مطلب و برات مینویسم حدودا شش ماهه که تو دل مامانی هستی، کلی شیطون و بازیگوش شدی و من از شیطونی هات کلی ذوق می کنم عزیززززززززم بغل

عزیزم این روزها تو دهه محرم هستیم...حدود 1400 سال پیش در این روز امام حسین (ع) به همراه 72 نفر از یاران با وفاش در صحرای کربلا به شهادت رسیدند...و ما مسلمانها بخاطر اینکه عاشق اهل بیت هستیم و بخاطر وقایع سختی که این روز بر ایشان و خانواده و یاران عزیزشان گذشت سوگواری می کنیم و دلمون پر از اندوه میشه 

عشق مامان همیشه دوست دارم سرلوحه همه کارات تو زندگی اهل بیت و قرآن باشه و بعدها خودت در مورد عمق حکمت واقعه عاشورا مطالعه کنی و پیام های آن روز و اعمال آن امام بزرگوار و سرمشق زندگیت قرار بدی...آرام

شادمهرم مامان بزرگ اعظمت هر سال هفتم ماه محرم نذری میدن...یعنی کلی قیمه نثار (غذای مخصوص قزوینی ها) می پزن و میدن به مردم...آشپز ماهری میارن که واقعاً خوشمزه درست میکنه  میدونی این روزها مامان خیلی سنگین و بی حال شده همش میخواد بیافته و بخوابهخواب آلود ولی به واسطه وجود مطهر تو این سعادت نصیبمون شد که یه کمی هم تو این ثواب شریک بشیم... رفتیم با عمه کبری و بابابزرگت کلی برای نذری از بازار قزوین خرید کردیم...البته من و تو اسباب رانندگی و نظردهی تو خرید و برعهده داشتیم ولی خب با وجود این همه خستگی و دل درد و کمر درد و بی قراری های تو به نظرم شاید مورد قبول امام حسین واقع شده باشه انشاالله...عزیز دل مامان بابا، انشاالله سال آینده چنین روزی عکسهای گل پسر حسینی خودمو میزارم اینجا

عزیزم دیروز سه بار از مامان خون گرفتن سبزبرای آزمایشاتی که خانوم دکتر مهربون برای تشخیص کامل سلامتیمون نوشته بود... قراره چهارشنبه روز بعد از عاشورا به همراه مامانی مریم بریم پیش یکی از بهترین دکترای ایران خانم دکتر اخوان تا هم جواب آزمایش ها رو ببینه هم خودتو ببینتت...انشالله با دستهای توانمند همین خانم دکتر به این دنیا میای گلم...حرفهای خانوم دکتر و حتماً برات مینویسم

پسندها (5)

نظرات (2)

مامان نوشين و بابا علي
11 آبان 93 10:56
سلام عزیزم . ممنونم که وبلاگ ما سر زدی . اره میدونم انتظار واقعا کشنده ای . هر لحظه و حتی تو هر ثانیه صدبار انتظار . که هیچکس جز مادر نمیفهمهه. وای من برای بارداری دوباره از همین انتظارش میترسم . خیلی سخته. خیلی مواظب باش . ماه های اخر روزی یک شکلات کاکایویی بخور برای خندون بودن بچه خوبه . سوره و تواصو یالحق و تواصو بالصبر هم خیلی بخون بچه رو صبور میکنه . به این دو تا عمل کن واقعا نتیجه میگیری
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
سلااااااااام مامان کوروش، خدا پسرتونو حفظ کنه عزیزم، ممنووووووون که تجربیاتتونو بهم میگین چشششششششم حتماً به توصیه های خوبتون عمل می کنم، برای سلامتی پسرم التماس دعا
مامان بردیا اریایی
18 آبان 93 8:31
ایشالله سال دیگه و تو این روزای محرمی شادمهر جونم کنارتونه و واسه خودش اقایی شده امیییییییییییین
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
واااااااااای مرسسسسسسسسی از دعای قشنگتون کلی ذوق کردم نمیدونین واسه دیدنش و بغل کردنش و عکس گذاشتنش تو سایت چقدر لحظه شماری می کنم