چشم به راهتیم عزیزم
شادمهر گلم الان داره میشه 5 ماه که تو دل مامانشه، کلی باهم حرف میزنیم، دوست شدیم، بازی می کنیم، گریه می کنیم، تازه تازه دارم حرکاتشو تو دلم حس می کنم، برا همین بیشتر بهش وابسته شدم، عزیز دل مامان کلی مهربونه از اول حاملگیم تا حالا اصلا مامانشو اذیت نکرده، فقط معده م رفلکس داشته که الان خیلی بهترم، گل عزیزمون کلی عکس و فیلم از 4 ماهگیش داله که میزارم بزرگ شد ببینه چقدی بوده و از کجا به کجا رسیده
جیگل قشنگم همه چشم انتظارتن بخصوص عمو یاسرت که هر روز کلی میاد بالاسرت باهات بازی میکنه، عمو نادرت هم که وقتی فهمید پسری کلی ذوق کرد و میخواد واست کلی ماشین و هلی کوپتر و اسباب بازی بخره، عمه کبری هم خیلی چشم انتظاره زودتر بیای پیشمون واست لاک بزنه!!!! ولی من میگم شادمهرم پسره آقاس نباید لاک بزنه، ولی عمه جونت عشق لاک زدنتو داره از حالا رفته واست لاک خریده!!!!
آروم و صبور و سلامت باش کلی تو دل مامانی مواظب خودت باش و کلی چیزهای مقوی بخور تا قوی و پرزور بشی شادمهرم، یه خورده دیگه صبر کنی میگیرم بغلت عززززززززیزم