شادمهر کوچولوشادمهر کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
عشق بین مامان باباعشق بین مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

عزیزدل ما شادمهر کوچولو

تولد یک سالگی شادمهر شاه من

1394/11/12 9:12
1,237 بازدید
اشتراک گذاری

زمانهایی هست که نمی‌خواهی عقربه‌های ساعت حرکت کنند!!

نمی‌خواهی روزها به سرعت بگذرند!!

و دلت می‌خواهد زمان در لحظه متوقف شود!

این است حال و روز این روزهای من...

بله، این روزها دلبندم هر روز و هر لحظه با من است.

و این عطر وجودش است که مرا لبریز می‌کند.

لبریز از بودن و ماندن،

ماندنی با عشق و امید،

این امید را دوست دارم،

که باعث زنده ماندنم می‌شود.

پسرم، عزیزترینم، به خود می‌بالم که فرزندی چون تو دارم.

و از خدای خویش بیش از همیشه سپاسگزار وجود نازنینت هستم.

همیشه باش.

همینقدر نزدیک.

همینطور مهربان.

همین‌اندازه ستودنی

امروز سالگرد باشکوه‌ترین روز زندگی‌ام است.

تجربه والاترین حسی که در دنیا وجود دارد.

تبلور بی‌همتاترین عشق دنیایی.

خوش بو ترین گل زندگیم تولدت مبارک

سلام عزیزم گل پسرم قند عسلم ببخشید عذر میخوام که دیر شد خیلی از لحاظ کاری این دو هفته سرمون شلوغ بود هم از تو هم از دوستای نی نی وبلاگیمون بخصوص از دوست عزیزت کیان تپلتوووو niniweblog.com

 

بالاخره یک ساااااااال گذشت بالاخره ماه های زندگیت تبدیل شدن به سالهای زندگیت... خیلی زود گذشتاااااااااا ولی یه خورده واسم سخت بود و البته بی نهایت شیرین!niniweblog.com

آخه من هیچ تجربه ای نداشتم زیادم تو خانواده و فامیل بچه کوچیک نداشتیم روزهای اول واقعا بلد نبودم اگه کمک های مامان مریم و بقیه بزرگترها نبود نمیدونم چی میشد واقعا!!!!

روزهای تلخ و شیرین باهم سپری کردیم،یک سال گذشت...متنظر روزهای شیر نخوردنت، بند ناف افتادنت، عروسی عموت و در پی اون مریضی شدید و بیمارستان... روزهای تولد ماه گردهات، روزهای دندون در آوردنت، روزهای نشستنت، سینه خیز رفتنت، ایستادن و راه افتادنت، روزهای شروع شیرین زبونی هات، و بالاخره روزهای شیطونی های بی حدت! تو این مدت دو بار خونمونو جابجا کردیم که هرکدوم برامون خوش یمن تر از قبلی بود، و خونه خریدیم خدارو شکر که تا عید تموم میشه و انشااله دیگه عید میریم تو خونه خودمون...ماشین خریدیم از این ام وی ام 530 ها که خیلی شکر خدا توش راحتیم...و خیلی روزهای خوب دیگه ...

همش باهم زیبا بود و زندگی بود...زندگی در کنار تو بهم انگیزه و امید و آرامش میده تو بهترین و زیباترین هدیه خدا به ما هستی و همیشه خدارو به خاطر فرشته کوچولوم شکر میکنم... 

عزیزدلم نفسم از ته قلبم آرزو میکنم 120 سال زنده باشی و عمر با عزت همراه با روزهای شادی و محبت و عشق مثل اسمت داشته باشی و هرلحظه سلامت و سلامت و سلامت باشی... آمیـــــــــــــــــــــن!

خب تا اشکم درنیامده بریم سراغ اولین تولد اولین سال زندگی پاک و معصوم فرشته کوچولوم

از یک ماه قبلش که کلی فهرست و کارا رو تهیه کردم ... یه سری کارا رو مامان مریم زحمت کشید مثل سفارش کیک و یه سری کارا رو هم بابابزرگ علی رضا انجام داد مثل چراغانی جشن تولد و کلی زحمت هم بابا ناصرت انجام داد که اگه اون کمک نمی کرد هیچ چیز به موقع انجام نمیشد... دست همشون درد نکنهبوس

تولدتو تو طبقه زیر پارکینگ خونه بابابزرگ علی رضا گرفتیم...خیلی خوب شد تو خونه نگرفتیم چون هم جامون کم بود هم خونه واقعا میترکید و کن فیکون میشد!!!!!

خلاصه از تدارکات و هنرهای مادرت که در عکسها میبینی بگذریم!!!  خداروشکر به همه خیلی خوش گذشت و خوشگل شد...فقط یه خورده اون چند روز یاد گرفته بودی جیــــــــــــــغ های بنفش میزدی!!  که خداروشکر گوش شیطون کر زود رفع شد و از یادت رفت...

(این عکسها مال پست قبلیه که گفتم میری یواشکی قند میخوری و عاشق قندیسکوت)

اینجا چند روز قبل از تولدته بابایی داشت کفشاتو پات میکرد آماده بشی بری آتلیه شاه دوماد کوچولوی مامان عینک

روز 25 دی ماه 1394 از ساعت 15 الی 10 شب:

به همه کارت دعوت دادیم عکسشو یادم رفت بگیرم بعدا میزارم

فلش های تولدت از جلوی در آسانسور تا محل تولد

کادوهایی که زحمت کشیدن برات آوردن که بعدا عکسهاشونو میگیرم و میزارم که ببینی...

اون سه چرخه رو هم به همراه ربع سکه بابا بزرگ علی رضا و مامانی مریم دادن و خودمونم قراره برات ازون ماشین بزرگ های توپ بخریم... مامان بزرگ بابا بزرگ و عمه و عمویاسرت هم باهم پول دادن و بقیه هم کلی لباس و اسباب بازی که دست همشون واقعا درد نکنه زحمت کشیدن

گوشه ای از هنرهای تزئینات مادرت میز پذیرایی

کیک پو

اینم از هنرهای شوهر خالم آقا کمال با برف شادی!!!قه قهه

دوستات محمدطاها کوچولو به همراه امیرحسین خان بچه های دخترخاله و پسرخالم

فرشته کوچولوها کنار هم

چند تا ژست با تیپ جدید شازده کوچولوی شیطونم

اینم یکی از عکسهای شاسی آتلیه نفسم

 

یه خورده هم بگم از کارها و حرفهای جدیدت:

وقتی صدات میکنیم شادمهر: میگی: بَیه

به عموهات میگی: عَبو به  یاسر دادا هم میگی

شادمهر گاوه چی میگه: مااااااااااا ما

شادمهر ببعی چی میگه: بَ بَ

شادمهر بگو مامان مریم: ما مَنا

شادمهر بدو: بُدوووووووووووووووو

خلاصه هرچی بهت میگیم بگو شبیهشو میگی طوطی کوچولوی من! حتی گوشکوب میگی: گوگوب و.....

خونه مامان بزرگ اعظمت میری سراغ قابلمه هاش و میری میشینی توش!!!!خنده وقتی میگیم برو فلانی و دَق کن بدو بدو میری سمتش و میگی دِ اَ و ادای زدن در میاری ولی نمیزنی معمولا...niniweblog.com

خلاصه از همه جا میکشی میری بالا...بدو بدو میکنی! niniweblog.comمیز تلویزیون و سینما خانگی و تلویزیون هم علاقه فراوانی داری همش اونجایی!!!

بوسقلبونش بشه مامان الانم 8 تا دندون داری 4 تا بالا 4 تا پایین!بوس

 یه دنیااااااااا دوست داریم آرامش قلب و  زندگیمون

پسندها (3)

نظرات (3)

مامانِ نی نی
12 بهمن 94 13:11
تولدت مبارک عزیزم. ان شالله سالیان سال تولدتو جشن بگیری جونم.
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
ممنووووونم
کیان
20 بهمن 94 9:32
وای خدا چه جشن تولدی چه خوراکیهایی به به دست مامان و بابا درد نکنه این همه زحمت کشیدند چه فکر عاقلانه ای کردید تولد رو تو پیلوت برگزار کردید یعنی خونه رو از سیل زدگی نجات دارید تبریک میگم الاهی تولد صد سالگی شادمهر جون
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
ممنوووووووووووووونم
مامان بهی
26 بهمن 94 12:59
تولدت مبارک خاله ببخشید دیر تبریک می گم ولی عذرم موجهه
مامان مژی و بابا اژی
پاسخ
مرسسسسسسسسسسی خاله جووووووووونم میدووووووونم تولد باران جوووووون هم مباااااااارک